تولید ملی ،حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی
سخنرانی رهبر معظم انقلاب در آغاز سال 91
سالى كه گذشت - سال 90 - يكى از سالهاى پرحادثه در سطح جهان و در منطقه و در كشور ما بود.
آنچه كه در مجموع انسان مشاهده ميكند، اين است كه اين حوادث بر روى هم به سود ملت
ايران و در راه كمك به هدفهاى آن، تمام شده است. آن كسانى كه اهداف بدخواهانهاى
دربارهى ملت ايران و ايران و ايرانى در سر ميپرورانند، در كشورهاى غربى دچار مشكلات
گوناگون هستند. در سطح منطقه، ملتهائى كه جمهورى اسلامى از آنها همواره حمايت
كرده است، به هدفهاى بزرگى دست پيدا كردهاند؛ ديكتاتورهائى به زير كشيده شدند؛
قانونهاى اساسىِ مبتنى بر اسلام در كشورهائى تصويب شد؛ دشمن درجهى يك امت
اسلامى و ملت ايران - يعنى رژيم صهيونيستى - در محاصره قرار گرفت. در داخل كشور،
به معناى حقيقى كلمه، سال 90، سال بروز اقتدار ملت ايران بود. در جنبهى سياسى،
ملت ايران در اين سال، چه در راهپيمائى بيست و دوى بهمن، چه در انتخابات دوازدهم اسفند،
آنچنان حضورى از خود نشان داد و آنچنان شاخصى را براى اقتدار ملى در تاريخ منطقه
ثبت كرد كه نظير آن را در گذشته كمتر داشتيم.
با وجود اينهمه دشمنى، اينهمه تبليغات، اينهمه تهاجمهاى
خصمانه و بدخواهانه، ملت ايران در طول اين سال، با همهى وجود توانست
حضور خود را در صحنه، نشاط خود را، آمادگى خود را در عرصههاى گوناگون علمى
و اجتماعى و سياسى و اقتصادى نشان بدهد و اثبات كند. بحمداللَّه سالى بود كه
با همهى سختىها، داراى دستاوردهاى بزرگى بود. همچنان كه قبلاً عرض شده است،
شرائط، شرائط بدر و خيبر بود؛ يعنى شرائط قبول چالشها و دشوارىها و غلبهى بر آنها.
ادامه داره...
« بسم الله الرحمن الرحيم ...؛ اين وصيت حسينبيعلي است به برادرش محمد حنفيه.
حسين گواهي ميدهد به توحيد و يگانگي خداوند و اين که براي خدا شريکي نيست
و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و آئين حق ( اسلام ) را از سوي خدا
( براي جهانيان ) آورده است و شهادت ميدهد که بهشت و دوزخ حق است و
روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پيوست و خداوند همه انسانها را در چنين روزي زنده خواهد نمود. »
امام در وصيت نامهاش پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد،
هدف خود را از اين سفر اين چنين بيان نمود:
« من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري
از شهر خود بيرون آمدم؛ بلکه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر
و خواستهام از اين حرکت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت
و قانون جدّم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، عليبنابيطالب (ع) است.
پس هر کس اين حقيقت را از من بپذيرد ( و از من پيروي کند )
راه خدا را پذيرفته است و هر کس رد کند ( و از من پيروي نکند )
من با صبر و استقامت ( راه خود را ) را در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و
بنياميه حکم کند که او بهترين حاکم است.
و برادر ! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست.
بر او توکل ميکنم و برگشتم به سوي اوست. »
منبع: بحارالانوار،
44/329
يكى از خصوصيات قيام حسين بن على عليه السلام و از پيامهاى عاشورا اين است
كه آن حضرت على رغم قلت ياران و كثرت دشمنانش كه بايد طبق محاسبات ظاهرى
به هر نحو ممكن ، اصحاب و ياران خويش را براى كمك و ياريش دعوت و تشويق و
در صورت نياز از جايگاه ولايت و امامت ، آنان را مجبور و ملزم نمايد، ولى برخلاف اين روش ،
آن حضرت در موارد مختلف ، گاهى به طور عموم و گاهى به طور خصوص ،
به آن اجازه انتخاب كارزار يا تر...
((و من به همه شما اجازه دادم به وطنهاى خود برگرديد، همه شما آزاد هستيد و
من بيعتى در گردن شما ندارم ، اينك شب فرا رسيده ، تاريكى آن را مركب خويش قرار دهيد
و هر يك از شما دست يكى از اهل بيت مرا بگيريد و به سوى شهر و ديار خود متفرق شويد )).
امام عليه السلام نزديك غروب تاسوعا يا پس از نماز مغرب شب عاشورا،
خطاب به اهل بيت و اصحاب خود، خطبه اى ايراد فرمود، در آن خطبه ضمن
سپاسگذارى از همه آنان خبر شهادت خويش را كه در كربلا واقع خواهد شد، ا
ز زبان رسول خدا صل الله عليه و آله وسلم نقل فرمود و اين جمله را هم اضافه نمود كه
اينك زمان اين شهادت فرا رسيده است ، سپس به تمام اهل بيت و يارانش فرمود شما
در رفتن و نجات جان خويشتن آزاد هستيد. و جمله ياد شده از فرازهاى همين خطبه است :
3 - حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لكم .(102)
((فرزندان عقيل ! كشته شدن مسلم بن عقيل براى (خانواده ) شما بس است ،
من شما را مرخص كردم از اين منطقه بيرون برويد )).
امام عليه السلام در سخنرانى شب عاشورا (در فراز قبل اشاره گرديد)
پس از اجازه مرخصى عمومى و پس از شنيدن پاسخ ياران خويش كه
دليل وفادارى و ايمان ثابت آنان بود،
متوجه فرزندان عقيل گرديد و آنان را بالخصوص مورد خطاب قرار داد كه :
((حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت ك آن را داده و حتى نزديكترين
اهل بيت خويش را نيز در اين انتخاب نمودن مسير دلخواه و مورد نظرشان ، مخير نموده است .
اين اصل اساسى است در ميان قيامهاى ظاهرى و معنوى و يك فرق بارزى است كه
پيشوايان و رهبران غير واقعى متمايز مى سازد؛ چون اين نوع رهبران ،
معمولا براى جلب و مساعدت ديگران ، به هر حيله و تزوير متمسك مى گردند
و براى به دست آوردن پيروزى ، از توسل به هيچ عمل خلاف و غير انسانى ، امتناع نمى ورزند.